زندگی مرحوم آیتاللهالعظمی آقای حاج آقا محسن اراکی از نظر علمی و روحانیت
مرحوم آیتاللهالعظمی آقای حاج آقا محسن اراکی پس از تشکیل حوزه علمی و تدریس در اراک به تدریج حوزه درس ایشان گسترش یافت و شهرت ایشان موجب گردید که علما و طلابی از بلاد نزدیک و منطقه عراق در درس ایشان حاضر را به کسب علم مشغول شوند. ایشان در سنوات اولیه تشکیل حوزه پس از مراجعت از بروجرد رسیدگی به مرافعات شرعیه را مینموده اند، ولی پس از سه الی چهار سال که از تشکیل حوزه تدریس گذشت، هرگز به مرافعات شرعیه دخالت نمینمودند. و اگر موفق به اصلاح بین طرفین دعوا نمیشدند، طرفین را نزد یکی از علمای آن زمان میفرستادند. در سالهای 1318 تا ۱۳۲۴ قمری که در تهران به حالت تبعید به سر میبردند، از طرف صدراعظم اختلاف بین فرزندان شاهزاده حشمت الدوله آقای غلام شاه خان از یک طرف، آقای امیر حشمت و آقای سردار حشمت از طرف دیگر به ایشان مراجعه و صدراعظم از آیتاللهالعظمی آقای حاج آقا محسن اراکی خواهش نمود که به این مرافعه رسیدگی شود. ایشان جواب داده بودند که سعی خواهم نمود بین آقایان اصلاح شود در غیر این صورت مرافعه به یکی دیگر از آقایان علما ارجاع گردد که موفق به اصلاح بین آنها میشوند و حتی المقدور از امضای اسناد هم خودداری مینمودند.
مرحوم آیتاللهالعظمی آقای حاج آقا محسن اراکی اکثر اوقات عمر شریف و با برکت خود را در عراق گذراندند و ایشان روزانه قسمت مباحثه و تدریس مینمودند:
اسفار ملاصدرا شیرازی
اصول از خارج
فقه از خارج
علاوه بر اسفار و اصول و فقه در ماههای رجب و شعبان و رمضان تفسیر کلام الله مجید و در بعضی از مواقع رجال نیز تدریس میشده است و چنانچه آقای پورمحسن زمان یادداشتهای خود متذکر شده اند، در این قسمتها آیتاللهالعظمی آقای حاج آقا محسن اراکی به طوری تبحر داشت که در موقع خواندن خبری اگر در میان راویان که نام برده میشد آقا میفرمودند ثقه، عدل، امامی و در آن بین یک نفر را میفرمود نمیشناسم. دیگر آن خبر داغ باطله میخورد و نمیتوانست مورد اعتماد باشد چه کثرت اطلاع به احوال رجال معظمله را به این مقام رسانیده که خبری را اگر راوی ناشناس داشته باشد، رد نماید. این اطلاعات وسیع علمی و فقه و اصول و رجال و احاطه بر تفسیر و محفوظات معظم له از آیات نازله قرآن مجید و اخبار وارده بود که حکمت و فلسفه و معقول رنگ بهتری بر آن داده است.
مرحوم آیتاللهالعظمی آقای حاج آقا محسن اراکی اصول کربلایی را علاوه بر اصول شیخ مرتضی به طور کامل میدانسته و تسلطی کامل در انواع علوم عقلی آن زمان داشته و همیشه در زندگی طالب علم و تحصیل و کسب معرفت بوده است، چنانچه وقتی شنیده است که میرزا علی اصغر حکمی از اهالی آذربایجان که در حکمت و فلسفه ید طولانی داشته و شهرت بسزایی یافته بود، عازم عتبات عالیات است و فعلاً در سر راه در عراق به سر میبرد. به سراغ او میفرستد و او را راضی میکند که در عراق بماند و در حدود بیست و سه سال آخر عمرشان با ایشان به بحث علمی و فلسفه و حکمت میپرداخته است. آیتاللهالعظمی آقای حاج آقا محسن اراکی به حدی به مکتب روحانیت یعنی مکتبی که خود در آن پرورش یافته و به تحصیل اشتغال داشته ارج و سپاس مینهاده که متجاوز از ثلث دارایی خود را که شامل بهترین املاک میشده است، برای پرداخت شهریه طلاب علوم دینیه ساکن نجف و شهر سلطان آباد عراق و همچنین برای روشنایی اعتاب مقدسه وقف نموده است. وقفنامههای مربوطه به ضمیمه این کتاب میباشد. علمای ایرانی که حدود ۲۵ سال قبل یا ماقبل آن در نجف به تحصیل علوم دینیه مشغول بودهاند اکثراً وقوف بر این امر دارند و زائرینی که برای زیارت اعتاب مقدسه (قبل از انقلاب عراق) مشرف شده اند ملاحظه نموده اند که در نجف اشرف و کربلا و کاظمین و سامره در حرم های مطهر چهل چراغ هایی بزرگ روشنایی را تامین و روی اکثر آنها ذکر شده بود از محل موقوفات مرحوم آیتاللهالعظمی آقای حاج آقا محسن اراکی عراقی (اراکی). در سامره دو موتور مولد برق کار میکرد که هر دو از محل موقوفات مذکور تهیه و حتی قسمتی از شهر کوچک سامره ی آن عصر تا مدتی از ژنراتور های برق مزبور استفاده میکردند.
مرحوم آیتاللهالعظمی آقای حاج آقا محسن اراکی در زمان حیات خود یکی از بزرگترین مشوق روحانیت و طلاب علوم دینیه بودهاند. علاقه معظمله به علم و عالم به حدی بود که همیشه علما و طلاب را تأیید و مورد احترام خاص قرار میدادند. ایشان هر وقت عازم قم یا تهران بودند، موقع حرکت را طوری تنظیم میکردند که شب را در سلفچگان بمانند. همراهان آقا همگی در سلفچگان به سر میبردند و خود ایشان به قریه کوچکی به نام عنایت بیگی در دو سه کیلومتری سلفچگان میرفتند و در آنجا مردی متقی و عالم منزل داشت و شب را در منزل عالم میگذراندند و با او به بحث علمی میپرداختند.
اکثر آقایان علمایی که در عراق در ادوار مختلف در حوزه تدریس مرحوم آیتاللهالعظمی آقای حاج آقا محسن اراکی حضورداشتند دارای مرتبه اجتهاد بودهاند که اسامی برخی از آنها به شرح زیر آمده است:
آخوند ملا محمد معروف به آخوند کبیر (پدر مرحوم آیت الله العظمی آقای ضیاءالدین عراقی از مراجع بزرگ در نجف)
آخوند ملا محمد علی معروف به جهان بانو
آخوند ملا محمد ابراهیم
آخوند ملاعباس
ملا محمد حسین معروف به کربلایی علی بابا
آقا میرزا معصوم عموی آقا
آقا سید شفیع عموی آقا و پدر مرحوم آیت الله العظمی آقا نورالدین
آخوند ملا زین العابدین امام مسجد حاج تقی خان
سید هدایت الله شهرجردی
حاج ملا ابوطالب از مجتهدین صاحب اجازه از شیخ مرتضی انصاری
آخوند ملا محمد مدرس مجتهد و ادیب
آخوند ملا غلامرضا مجتهد گلپایگانی دارای اجازه اجتهاد از شیخ اصفهانی
آخوند ملامحمد حکمی حکیم ادریس آبادی
میرزا علی اصغر حکمی حکیم عالی مقام آذربایجانی
آقا سید حسن متولی آستانه از اجله فضلا و از شاگردان درجه اول میرزا ابوالمعالی آقازاده کلباسی
آخوند ملا حسین عراقی از شاگردان فاضل شیخ اصفهانی
آخوند ملا عبدالعظیم بروجردی از اجله مجتهدین
آقا شیخ عبدالحسین محلاتی از اجله علما که سوابق تحصیلاتش در اصفهان و بروجرد بوده است و به دیگر از فضلا و علمای آن عصر.
مرحوم آقای امینپور محسن فرزند مرحوم آیتاللهالعظمی آقای حاج آقا محسن اراکی عمّ نویسنده که اهل فضل و کمال و علاقهای به تاریخ داشته و متاسفانه اثر کتبی غیر از یادداشتهای مختصر به جای نگذاشته در آن یادداشت ها از قول مرحوم آقای آقا محمد جواد ارکانی که خود مجتهد و در خوزستان میزیسته و سالها به تحصیل در نجف اشرف اشتغال داشته و مدتی هم از طرف عشایر بنی طرف خوزستان در مجلس شورای ملی نمایندگی داشته چنین نقل نموده است که "مرحوم آیتاللهالعظمی آقای حاج آقا محسن اراکی مسافرتی به نجف اشرف و عتبات مقدسه کرده، موقعی که در نجف اشرف مشرف بوده قبلا همگان خیال میکردند یک نفر صاحب ثروت زیاد که از متعینین ایران است به نجف اشرف مشرف شده است. روزی آقای میرزا مهدی پسر آخوند ملا کاظم (آخوند ملا کاظم خراسانی مرجع تقلید و بزرگترین عالم زمان خود) به من (ارکانی) گفت: امروز ناهار آیتاللهالعظمی آقای حاج آقا محسن اراکی عراقی مهمان آخوند پدرم میباشد شما هم بیایید برویم منزل ما. من گفتم: نمیآیم. برای اینکه مرد پولدار متمولی متمولی مهمان پدرت شده من برای چه بیایم. میرزا مهدی گفت: خیلی از علما حضور دارند از قبیل آقای شریعت اصفهانی و آقای صدر. به علاوه از قرار معلوم آیتاللهالعظمی آقای حاج آقا محسن اراکی مرد عالم و ملایی میباشد و شما هم در گوشهای با من نشستهاید کاری به ما ندارند. چون با میرزا مهدی رفیق و غالباً با او بودم، قبول کرده و رفتم. بعد از ورود به مجلس، آیتاللهالعظمی آقای حاج آقا محسن اراکی را برای اولین بار دیدم که با آن قیافه جذاب، ریش سفید، عمامه سبزرنگی بر سر و زیر عمامه دستمال سیاهی روی سر دارد. در نظر اول قیافه او مرا تکان داد. به میرزا مهدی گفتم خیلی جذاب است. بعد به عادت متداوله مجالس علما مباحثه شروع شد. بین مرحوم آیتاللهالعظمی آقای حاج آقا محسن اراکی و مرحوم آخوند ملا کاظم خراسانی. معلوم است که مباحثه مرحوم آخوند در مسائل اصول است که آخوند این فن را مخصوص خود دانسته و هر مبحث آن را صدها دفعه مباحثه کرده است و مباحثه هر کسی با آخوند در این فن به خصوص غیر از شرمنده شدن طرف حاصلی نخواهد داشت.
معذالک غریب یک ساعت و نیم الی دو ساعت این دو نفر با هم بحث میکردند که بالاخره اطلاع دادند ناهار حاضر است و گفته شد اذا جاء الطعام ختم الکلام.
مرحوم آیت الله العظمی آقای آقا ضیاءالدین عراقی که چهل سال در نجف اشرف ساکن و از اجله مجتهدین و از شاگردان حوزه درس آخوند ملا کاظم بوده و بعدا از مراجع تقلید شد، اظهارنظر کرده است که درک مطلبی که ضمن مباحثه این دو عالم رد و بدل شد برای دیگران بسیار مشکل بود. چه هر یک به محض اظهار عقیده و یا بیان جملهای، طرف جواب آن را آماده داشت. بعد از ناهار مباحثه بین مرحوم آیتاللهالعظمی آقای حاج آقا محسن اراکی و مرحوم شریعت اصفهانی شروع شد. همانطور که مرحوم آخوند در مباحث اصول متخصص بود مرحوم شریعت هم در معقول دارای مقام شامخ و صاحب فن به شمار میرفت. در این میدان هم مرحوم آیتاللهالعظمی آقای حاج آقا محسن اراکی قدرت و توانایی خود را به نحو احسن نشان داد و از آن تاریخ ماها که به اصطلاح نیمچه مجتهد و نوچه ها بودیم و غیر از استادان خود احدی را قابل توجه ندانسته و به خصوص آیتاللهالعظمی آقای حاج آقا محسن اراکی را مردی صاحب ثروت و ملاک بزرگ و از اعیان ایران میدانستیم، فهمیدیم که:
هر پیسه گمان مبر که خالیست /شاید که پلنگ خفته باشد
و به قول معروف "فوق کل ذی علم علیم." همه فهمیدیم که آیتاللهالعظمی آقای حاج آقا محسن اراکی مقام علمی بلندی دارد فقط داشتن املاک و شهرت ثروتمندی مانع جلوه مقام علمی او گردیده است و از این تاریخ نسبت به آیتاللهالعظمی آقای حاج آقا محسن اراکی ارادتمند شدم و بعدها هر یک از پسرانش که برای تحصیل علوم دینیه به نجف اشرف میآمدند، با آنها مراوده میکردم."
از جناب آقای حسین خاکباز محسنی پدر ارجمندم که کوچکترین اولاد ذکور مرحوم آیتاللهالعظمی آقای حاج آقا محسن اراکی میباشد، شنیدم که وقتی ایشان در سال ۱۳۰۸ شمسی به عتبات عالیات مشرف شده بود، مرحوم آیت الله العظمی آقای آقا ضیاءالدین عراقی که از اجله علما و مراجع تقلید در آن عصر بوده است، به ایشان اظهار میدارند "چون سالها قبل از تشرف مرحوم آیتاللهالعظمی آقای حاج آقا محسن اراکی به نجف اشرف مرحوم آقا سالیانه چندین هزار تومان از عایدات املاک موقوفه خود را برای معاش طلاب علوم دینیه اختصاص داده بود و بوسیله مرحوم آخوند ملا کاظم خراسانی مرجع عالیقدر شیعیان ارسال میداشت و ضمناً فرزندان خود را هم که برای تحصیل روانه نجف میکرد، مستقیماً به آخوند ملا کاظم مراجعه و در واقع مرجع کارهای خود قرار داده بود. در نتیجه آیتاللهالعظمی آقای حاج آقا محسن اراکی تصور میکرد که یک نفر سرپرست و معلم زبردست خوبی برای فرزندانش معین کرده و نام آخوند ملا کاظم است و از طرفی آخوند ملا کاظم خیال میکرد در ایران مرید صاحب ثروت و مکنتی دارد که نام آیتاللهالعظمی آقای حاج آقا محسن اراکی است تا بعد از آن مسافرت متوجه شد که آیتاللهالعظمی آقای حاج آقا محسن اراکی بالاتر و والاتر از آن است که ایشان تصور میکرده و هیچ وقت مریدی برای ایشان نبوده و نخواهد شد و آیتاللهالعظمی آقای حاج آقا محسن اراکی هم متوجه شد که آخوند ملا کاظم بالاتر و والاتر از آن است که معلم و سرپرست فرزندان ایشان باشد. خلاصه رفع اشتباه از هر دو نفر بعمل آمد و هر یک به حقیقت و شخصیت دیگری شناسایی یافته و دوستی بسیار صمیمانهای بین این دو نفر آقایان بزرگوار پیدا شد که تا آخر عمر باقی بود.
مراتب بالا را که آقای خاکباز بیان داشتهاند، آقای ارکانی و عدهای دیگر از قول مرحوم آیت الله العظمی آقای ضیاءالدین عراقی نیز نقل
نمودهاند.
چون نگارنده خود را شایسته و درخور اینکه در مورد مقام روحانیت و مراتب علمی مرحوم آیتاللهالعظمی آقای حاج آقا محسن اراکی اظهار نظر نماید، نمیداند؛ لهذا به ذکر اقوال و نظرات علما ذیصلاح در مورد مقام علمی معظم اله میپردازد.
مرحوم محدث قمی در کتاب فوائد الرضویه درباره مرحوم آیتاللهالعظمی آقای حاج آقا محسن اراکی چنین مینویسد:
السید الجلیل و الفاضل النبیل عالم به علوم العقلیه و له ایضا العالم بالعلوم شرعیة مروج لعلما المعقول و له آثار فی ترویج العلم و العلماء منها مدرسة حسن بناها فی بلده و عین لها اوقافا و کان من السادات الاشراف الجلاء فی عصرنا و کان من تلامذه حجت الاسلام الحجاج ملا اسد الله و له اولاد عدة فضلاء لهم المساعي الخیریه.
مرحوم حاج سید شفیع بروجردی که از علمای بزرگ زمان خود و استاد مرحوم آیتاللهالعظمی آقای حاج آقا محسن اراکی بوده است، در رساله روضة البهیة مرحوم آیتاللهالعظمی آقای حاج آقا محسن اراکی را چنین توصیف میفرمایند:
و منهم السيد السند و الرکن المعتمد السالک فی مسالک التحقیق و العارج فی مدارج التدقیق البالغ الی مرتبة الارشاد و الصاعد من حضيض التقليد إلى أوج الاجتهاد قرة عيني وثمرة فؤادي السید محسن بن السيد ابوالقاسم و هو الان مسافر الی طواف بیت الحرام و قبل المسافرة کان مشغولا بالقضاء بین الناس فی قصبه سلطان آباد.
مرحوم آقای آقا سید محسن امین عاملی که از اعاظم علمای شیعه میباشند، در کتاب اعیان الشیعه در مورد مرحوم آیتاللهالعظمی آقای حاج آقا محسن اراکی چنین مرقوم داشته اند:
السید آقا محسن العراقی السلطان آبادی ابن میرزا ابوالقاسم الحسینی و باقی النسب موجود علی ظهر کتاب الدرر.
ولد سنه 1246 و توفی 1324
قرا فی بروجرد الفقه علی الشیخ اسدالله المعروف به حجة الاسلام و الاصول علی السید شفیع البروجردی و قرا التفسیر علی السید جعفر الکشفی کما اشار الیه السید شفیع فی الوجیزه المتبوعه و ذکر فیها احواله ثم علی الشیخ احمد صاحب المصابیح فی الاصول الساکنفی دوله آباد و تلمذ الشیخ محمد تقی صاحب حاشیه المعالم. و کان مع کثره ثروه و اشتغاله یباحث ثلاثه دروس کل یوم فی الفقه الخارج و الاصول الخارج و الاسفار فی المعقول. و فی رجب و شعبان و رمضان فی التفسیر و یقضی بین الناس و وقف اوقافا کثیره علی اناره المشاهد المشرفه و طلاب النجف و طلاب مدرسه سلطان آباد و مطلق القربات. له من اولاد عشره ذکور و ۱۱ بنتا. 1- السید احمد و هو اکبرهم. 2- میرزا محمود رایناه فی النجف. 3- میرزا شمس الدین 4- السید مصطفی و هولاء من العلما
در مورد سال تولد و سالگرد ارتحال مرحوم آیتاللهالعظمی آقای حاج آقا محسن اراکی، مرحوم آقای سید محسن امین عاملی یک سال اشتباه نموده زیرا تولد مرحوم آقا در سال ۱۳۴۷ هجری قمری و وفات ایشان به سال ۱۳۲۵ قمری بوده است.
اعتماد السلطنه در کتاب المآثر و الآثار درباره مرحوم آیتاللهالعظمی آقای حاج آقا محسن اراکی چنین گفته است:
آیتاللهالعظمی آقای حاج آقا محسن اراکی که جامع مابین معقول و منقول است، به ریاست و ثروت و مزایای دیگر بر اقران تقدم دارد و از این جهت همواره محسود بوده و خواهد بود.
در مورد آمدن آیت الله العظمی مرحوم آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی و تشکیل حوزه علمیه در اراک و سپس انتقال آن به قم و رابطه آن با خاندان محسنی به شرح زیر مبادرت مینماید:
موقعی که آقای حاج میرزا محمود و آقای حاج ابوالقاسم و آقای حاج آقا مصطفی و آقای حاج میرزا شمس الدین فرزندان مرحوم آیتاللهالعظمی آقای حاج آقا محسن اراکی طبق دستور آقا برای تکمیل تحصیلات در حدود سال ۱۳۰۹ قمری به عتبات عالیات اعزام شده بودند، در محضر مرحوم آیت الله العظمی آخوند ملا محمد کاظم خراسانی مشغول به تحصیل گردیدند. در آن زمان رسم بر این بوده است که پس از مجلس درس از نظر این که شاگردان بهتر بتواند به فراگرفتن درس موفق شوند، در محل دیگری شاگردان دور هم جمع میشدند و موضوع درس را مورد بحث و فحص قرار میدادند تا اگر کسی مطلبی را چنان که باید و شاید درک نکرده و یا در اشتباه باشد با تکرار درس و بحث در آن هرگونه رفع اشتباه شده و موفق به درک مطلب به نحو احسن گردد و چنانچه در بین شاگردان و مراتب علمی آنها برابر باشد، دو نفری که موضوع درس را توضیح و تشریح مینمایند، هم مباحثه میگفتند و اگر چنانچه تکرار کننده درس افضل از سایرین بوده و به درجات علمی بیشتری نائل گردیده باشد، او را مقرر مینامیدهاند. با توجه به این که مراتب علمی آقایان فوق الذکر که به عتبات عالیات اعزام شده در آن زمان به حدی نبوده است که بتوانند به نحو احسن مطالب و موضوعات مطروحه در جلسه درس مرحوم آخوند را درک نمایند لهذا مرحوم آیت الله العظمی آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی که بعدها پیشوای شیعیان گردید، در آن زمان سمت مقرر برای آقای حاجی میرزا محمود را داشته و مرحوم آیت الله العظمی آقای آقا سید ابوالحسن اصفهانی که پیشوایی دیگر برای شیعیان شد هم مباحثه آقایان حاجی سید ابوالقاسم و حاج آقا مصطفی و حاج میرزا شمس الدین بوده است و رابطه آقای حاج شیخ عبدالکریم و آقای حاج میرزا محمود علاوه بر رابطه تعلیم و تعلم به رابطه رفاقت و دوستی منجر شد و در سال ۱۳۱۳ قمری که آقای حاج میرزا محمود به اتفاق اخوان عازم حج بیت الله الحرام و زیارت کعبه معظم شدند، از آقای حاج شیخ عبدالکریم دعوت نمودند که در این سفر همراهی ایشان باشند و لهذا در معیت ایشان برای زیارت خانه خدا عزیمت نمودند. پس از مراجعت به عتبات عالیات و توقف یکی دو سال دیگر در عتبات در حدود سال ۱۳۱۶ قمری آقای حاج میرزا محمود و بعضی از اخوان به عراق (اراک) مراجعه نمودند و مرحوم آقای شیخ عبدالکریم هم همراه آقای حاج میرزا محمود به عراق (اراک) آمدند و چند سالی در آنجا سکونت گزیدند. لیکن پس از چند سال اقامت در اراک مجدداً به عتبات عالیات مراجعه نمودند.
مرحوم آقای حاج شیخ عبدالکریم پس از تحصیلات مقدماتی و فرا گرفتن علوم کافی در درس مرحوم میرزا حسن معروف به میرزای شیرازی (همان کسی که در زمان ناصرالدین شاه تنباکو و توتون را که امتیاز آنها به انگلیسیها واگذار شده بود، تحریم نمود و جریان مفصل آن در تاریخ مضبوط است)، حاضر میشدند. یکی از آقایانی که در درس مرحوم میرزای شیرازی حضور داشته و از اجله علما عصر خود به شمار میآمده، مرحوم آیت الله العظمی آقای سید محمد فشارکی بوده که مرحوم آقای حاج شیخ عبدالکریم از محضر و درس ایشان نیز استفاده میکرده است. پس از فوت مرحوم میرزای شیرازی مرحوم آقای سید محمد فشارکی به اتفاق مرحوم آقای حاج شیخ عبدالکریم به نجف اشرف عزیمت مینمایند.
مرحوم آخوند ملا کاظم خراسانی چون از وسعت معلومات مرحوم آقای سید محمد فشارکی مطلع بوده است، شاگردان خود را تشویق و ترغیب مینماید که در درس ایشان حاضر شوند و استفاده و استفاضه نمایند. مرحوم آقای سید محمد فشارکی نیز به مرحوم آقای حاج شیخ عبدالکریم و چند نفر دیگر از شاگردان خود توصیه مینماید که در درس مرحوم آخوند حضور به هم رسانید و بهره برداری نمایند. پس از مراجعت به عتبات عالیات با آنکه مرحوم آقای حاج شیخ مجتهدی بصیر و مطلع بودهاند، با توجه به آن که همیشه طالب تحصیل علم بوده، به محضر درس بعضی از آقایان علما از قبیل مرحوم آقای شربیانی، آخوند ملا کاظم خراسانی و مرحوم آقای آقا سید کاظم یزدی که هر یک از نامبردگان در زمان و عصری مرجع تقلید بودند، حاضر میشدند. حضور معظم له در جلسات درس اساتید متعدد و معظم موجبات وسعت علمی و فکری ایشان را چنان فراهم مینماید که در این اواخر عالمی بی نظیر شده بودند. علاوه بر مراتب و مدارج علمی مرحوم آقای حاج شیخ عبدالکریم دارای اخلاقی نیک، فوق العاده متواضع، دارای ورع و تقوای غیر قابل توصیف و عاری از هرگونه ظاهرسازی و مجتهدی از هر جهت جامع و شایسته پیشوایی شیعیان در زمان خود بود. خداوند او را غریق رحمت خود فرماید.
مرحوم آقای حاج آقا اسماعیل عراقی فرزند دیگر مرحوم آقای حاج آقا محسن در سال ۱۳۲۷ قمری برای ادامه تحصیل به نجف اشرف از عزیمت نمود و در درس مرحوم آخوند ملا کاظم حاضر میشد. علاوه بر درس مرحوم آخوند ملا کاظم در درس مرحوم آقای حاج شیخ عبدالکریم نیز حاضر و در حقیقت مرحوم آقای حاج شیخ عبدالکریم سمت معلمی و استادی ایشان را داشته است.
مرحوم حاج آقا اسماعیل عراقی در سال ۱۳۳۴ به ایران مراجعت نمود و مرحوم آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی به مرجعیت ایشان به عراق (اراک) آمدند. مرحوم آقای حاج شیخ عبدالکریم با توجه به مسافرت قبلی به محل آشنایی و آگاهی کامل داشتند. مرحوم آقای حاج اسماعیل عراقی هم نسبت به معلم خود مرحوم آقای حاج شیخ عبدالکریم فوقالعاده تسلیم و مطیع و علاقهمند بود. خانهای برای ایشان اختصاص داد و موجبات آسایش و لوازم زندگی برایشان آماده کرد. چون عیال اول مرحوم آقای حاج شیخ در نجف اشرف فوت کرده بود، وسائل ازدواج مرحوم آقای حاج شیخ را از هر جهت فراهم و معظم له عیال خود را انتخاب و تزویج نمودند.
آقای حاج آقا اسماعیل عراقی در مراجعت از نجف حدود سه سال جلسات درس خود را دنبال کرده و ادامه دادند. بدین ترتیب که هر روز صبح مرحوم آقای حاج شیخ عبدالکریم و تعدادی از طلاب به منزل مرحوم آقای حاج آقا اسماعیل میآمدند و تا ظهر جلسه درس و بحث برقرار بود و تعداد طلاب تا حدود یکصد نفر میرسید و بعد از ظهرها هم در ابتدا در منزل مرحوم آقای حاج شیخ عبدالکریم و بعد از اینکه تعداد طلاب روبه فزونی گرفت در مدرسه مرتبا جلسات درس و مباحثه برقرار بود. در ظرف این سه سال مرحوم حاج آقا اسماعیل عراقی دو سه بار به تهران میروند و هر بار پس از توقف کوتاهی به عراق (اراک) مراجعه مینمایند. اما بعد از سه سال از اراک عزیمت و در تهران ساکن میشوند. ولی مرحوم آقای حاج آقا شیخ عبدالکریم کماکان به تدریس در عراق (اراک) ادامه میدهند. شهرت علمی ایشان موجب میگردد که پس از چندی از تمام نقاط ایران طلاب زیادی برای تحصیل رو به عراق (اراک) آوردند که تعداد آنها از پانصد نفر هم تجاوز میگردد به طوری که مدارس قدیمی موجود در اراک گنجایش طلاب را نداشته است.
در ایام نوروز یکی از سال ها مرحوم آقای حاج شیخ مسافرتی به قم مینمایند. طبق معمول در ایام نوروز تعداد زیادی زائر از نقاط مختلف کشور خصوصا تهران به قم میآوردند. روزی از مرحوم آقای حاج شیخ دعوت میشود که نمازی در صحن جدید قم (صحن اتابکی) بخوانند. در این نماز جماعت ازدحام کثیری شده بود که میگویند تا آن زمان سابقه نداشته، عکسی از آن نماز موجود بوده که نویسنده هم آن را دیده است. پس از این نماز جماعت عده زیادی از اهالی تهران و سایر شهرها از مرحوم آقای حاج شیخ استدعا میکنند که از عراق(اراک) به قم انتقال یابند و قم را که از هر جهت مناسب میباشد برای سکونت و توقف و تدریس انتخاب نمایند و ایشان هم قبول فرموده و به اراک مراجعت و زندگی را جمع و به قم عزیمت مینمایند.
تعداد زیادی از طلاب و علمایی که در اراک در حوزه درس معظم له مشغول تحصیل بودند، پس از عزیمت ایشان به قم از اراک، به قم عزیمت مینمایند تا از محضر درس معظم له استفاده نمایند. از علمای معروفی که در آن زمان در اراک در محضر مرحوم آقای شیخ عبدالکریم درس را شروع و برای ادامه تحصیل به قم عزیمت نمودند میتوان از مرحوم آیت الله العظمی خمینی، مرحوم آیت الله العظمی حاج سید احمد خوانساری، آیت الله العظمی آقای حاج سید محمدرضا گلپایگانی، آیت الله العظمی آقای حاج شیخ محمد علی اراکی، مرحوم آیت الله العظمی حاج سید محمد تقی خوانساری، مرحوم آیت الله العظمی حاج آقا حسن فرید محسنی نام برد. مرحوم آقای حاج شیخ روابط خود را همیشه با خانواده محسنی حفظ نمودند و خصوصاً نسبت به مرحوم آقای حاجی آقا اسماعیل عراقی که از دوره پنجم تا یازدهم سمت نمایندگی اراک را در مجلس شورای ملی داشته، کمال محبت را منظور و ملحوظ داشتند. چون آقای حاج آقا اسماعیل عراقی ضمن ۱۳ نفر اقلیت در دوره پنجم، در مجلس شورای ملی بودند که در مقابل سردار سپه ایستادگی و مخالفت مینمودند و یکی از نزدیکترین افراد به مرحوم مدرس به شمار میرفته، چنانچه در موقعی که برای ترور مرحوم مدرس به ایشان سوء قصد شد، تنها کسی که در مجلس در این مورد بیاناتی ایراد و به این عمل ناجوانمردانه حمله کرد آقای حاج آقا اسماعیل عراقی بود و با توجه به این سوابق و با توجه به اینکه مرحوم آقای حاج آقا اسماعیل عراقی از دوستان بسیار نزدیک چند نفر از رجالی بوده است که به وسیله رضاشاه از بین برداشته شدند بیم آن میرفت که موجبات آزار ایشان نیز فراهم گردد، لیکن تا وقتی که مرحوم آقای حاج شیخ عبدالکریم حیات داشتند، کمترین ناراحتی برای مرحوم عراقی فراهم نشد، ولی پس از درگذشت آقای حاج شیخ عبدالکریم ایشان را به بهانه واهی نخست زندانی نمودند و بعد از زندانی کردن لایحه سلب مصونیت نمایندگی ایشان به مجلس تقدیم و تصویب گردید و پس از چهارده ماه ایشان را از زندان آزاد و او را مسموم و به شهادت رساندند. چنانچه گفتهاند هر بار ملاقاتی بین مرحوم آقای حاج شیخ و رضا شاه در قم دست میداده، رضا شاه از مرحوم آقای حاج آقا شیخ استفسار مینموده است که آیا امر و یا کاری دارند، مرحوم آقای حاج شیخ میفرمودند که هیچ کاری ندارم فقط از حاج آقا اسماعیل مواظبت شود.
این سوابق نزدیک بین مرحوم آیت الله العظمی آقای حاج آقا شیخ عبدالکریم حائری یزدی و خانواده محسنی عاقبت به قرابت و خویشی انجامید و صبیه مرحوم آیت الله العظمی آقای حاجی آقا مصطفی محسنی سجادی، صدیقه خانم محسنی سجادی، به زوجیت آقای محمد حسین حائری فرزند مرحوم آیت الله العظمی آقای آقا مرتضی حائری یزدی و نواده مرحوم آیت الله العظمی آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی در آمد.
نتیجتا موجبات تشریف آوردن مرحوم آقای حاج آقا شیخ عبدالکریم را به عراق (اراک) و تشکیل حوزه علمیه را در عراق (اراک) افراد خاندان محسنی فراهم نمودند که بالاخره منجر به عزیمت مرحوم آیت الله العظمی آقای حاج آقا شیخ عبدالکریم حائری یزدی به قم و تشکیل حوزه علمیه قم گردید که به حمدالله به نحو احسن و اکمل تاکنون ادامه دارد.